❗ خلاصه: “شو” عضوی از باشگاه ادبیات است که نمیتواند چیزی بنویسد.
روزی از روزها، پیامی مرموز از دختری به اسم “عِینا” دریافت میکند. بعد از آن پیامِ تاثیرگذار مدام به هم پیام میدادند. دربارهی چیزهایی که علاقه داشتند و… صحبت میکردند و کمکم به هم نزدیکتر شدند. ولی وقتی میخواستند هم را ببینند با یک حقیقت غافلگیرکننده مواجه شدند…
عینا… در زمان حال زندگی نمیکند، اون در پنج سال پیش زندگی میکند.
چه بر سر عشقی که پنج سال بینشان فاصله است میآید…؟!