بیست مانگا

? خلاصه: مغازه‌ای وجود داره که می‌شه در ازای دریافت مبلغی باقی مونده‌ی عمرت رو بفروشی. ماجرای ناول در‌باره‌ی پسری است که نا امید از همه‌ جا به این مغازه میاد تا باقی مونده‌ی عمرش رو بفروشه و…

? خلاصه: شویا ایشیدا، دانش‌آموز دبستانی شیطون، خود را با دانش‌آموز ناشنوای انتقالی شوکو نیشیمیا دچار مشکل می‌کند. با وجود تلاش های واقعی او برای دوستی با همکلاسی های جدیدش، شوکو فقط نشان می دهد که برای شویا و دوستانش آزاردهنده است و آنها را تحریک می کند تا او را در هر فرصتی به تمسخر بگیرند. به زودی، تمسخر آنها به حمله مداوم تبدیل می شود – با این حال معلمان با بی مهری نسبت به وضعیت بی تفاوت می مانند. در نهایت با انتقال شوکو به مدرسه ای دیگر، اعمال ناشایست شویا متوقف می شود. تمام کلاس با انکار دخالت آنها، تقصیر را به گردن شویا می اندازند. شویا به‌عنوان قربانی جدید قلدری، به‌تدریج نرم و منزوی می‌شود و سال‌های آینده با او با تحقیر و بی‌اعتنایی رفتار می‌شود. شویا که اکنون دانش آموز دبیرستانی است، برای اولین بار پس از پنج سال دوباره با شوکو ملاقات می کند. شویا که هنوز از اقدامات گذشته‌اش عذاب می‌کشد، مصمم است اشتباهاتش را جبران کند و با آسیب‌های روحی‌اش مقابله کند – حتی اگر در این راه با موانع سختی روبرو شود.

خلاصه: پس از دریافت پیوند قلب، هارو اینوئه با خاطراتی مواجه می شود که متعلق به او نیست. او روزهاست که رویای همان سناریو را می بیند: اتوبوس سواری و دختری ناآشنا که روبروی او نشسته است. در ابتدا، هارو آن را به عنوان یک مورد از خاطرات ارثی پاک می کند، تا زمانی که بیمار دیگری با فریاد کمک و مبارزه با کارکنان بیمارستان توجه او را جلب می کند. این حادثه عجیب زنجیره ای از وقایع را به راه می اندازد که چیزی شوم تر از آنچه هارو تصور می کرد را آشکار می کند.