بیست مانگا

📜 خلاصه: یه وو پسری که سطحش از ۳ بالاتر نمیره!! یه هیولای سطح کمیاب باعث میشه به حساب کاربری پادشاه دست پیدا کنه و وارد دنیاهای موازی میشه…

📜 خلاصه: بعد حمله قلعه سرخ به روستامون همسرمو دزدین و برای پس گرفتنش بهم گفتن که باید برم اونا ولی مشکل دقیقا از اون جایی شروع شد که من جایی که باید باشم رو ول کردم… یکسری آدم که بهشون میگن بازیکن دنبال کشتن من بودن چون من یه باگ محصوب میشم!

خلاصه: “حتی اگه اون خداهای حرومی بهم این فرصت و داده باشن، یه فرصت باز یه فرصته از اونجایی که آرزوی مردن دارن پس کمکشون میکنم تا به آرزوشون برسن.” آخرین بازمانده بشر، زفایر. جنگ با شیاطین به شکست منجر شد و خدایان به او این فرصت را دادند که در زمان ده سال به عقب سفر کند. شیاطین همه چیز را از انسان ها گرفتند و خدایان فقط و فقط تماشا کردند. “این بار تیکه تیکه شون میکنم.”